فــهــم مــــا از مــــذاکــــره بـــا مخالـفــیــن و طــالـبــان!
دوکـتور صلاح الدین سعـیدی دوکـتور صلاح الدین سعـیدی

Dialogue  with Opositon  and  Taliban 

In  Dari/Farsi  language (Afghanistan)  

 

 

(مذاکره بامخالف و اپوزیسیون قبول راه حل وی نیست بلکه توافق بر قواعد باز است!)

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۶/۳/۲۰۰۹

مـدیـــرمرکــزکلتـوری د حــق لار و

مرکـزمطالعات ستراتــیـژیـکی افغان

 

 

آیاسخن به جاء است(چنانچه جنبش طالبان تأکید میدارند): خروج نیروهای خارجی یګانه راه تأمین صلح درافغانستان است؟

آیا در حکومت فعلی  افغانستان تمام اداره بی کفایت است ویا هم اراده و کفایت افراد کلیدی بی کفایت است؟

آیا ضرورت به تغییراداره و منجمنت سیاسی افغانستان است؟

آیا جنبش طالبان و نسخه های طالبان الترناتیف نظام  و اداره فعلی است؟

آیا این تنها جنبش و حرکت طالبان است که در امر صلح و جنګ در کشور ما افغانستان  باید سخن اصلی را داشته باشد و به این ترتیب آیا حرکت طالبان کل واقعیت جامعه افغانی است و یا جـــزء؟

آیا مفکوره مذاکره به مخالف و اپوزیسیون مسلح علت اصلی ترس جدی عده از هموطنان است یا معلوم نبودن حدود و ثغور و اجرا کننده این  مذاکرات -  سبب اصلی  ترس و تشویش میباشد؟

آیا هست خطوط سرخ و مسایل که عبور از آن ممکن نیست و هست موارد که به آن توافق شده میتواند؟

آیا در چهار دهه  اخیر در افغانستان نیرو های سیاسی وجود داشتـند و یا دارند که در قدرت  سیاسی قسمی و یا کلی سهیم بودند و در خون ریزی ملت ما سهم نداشته باشند؟

آیا درست است  که افغانستان روبه تجزیه میرود و تشکیل  نظام وحدت ملی تحت سوال جـدی قرار ګرفته؟

آیا تأکید برین امر که پنتاګون و غرب در افغانستان هیچګاه جنګ را نخواهد برد  - سخن و تأکید دقیق است؟ ما میخواهیم صلح را ببریم و یا جنګ را؟

 

این و سوال ها مشابه وجود دارد که اذهان ما افغانها را تخریش مینماید. ګفته میتوانیم که هریک ازین مطالب به صورت مستـــقـــل میتواند مورد بحث قرار ګرفته  و جواب های به آن جستجو ګردد. هموطنان و خوانندکان ګرامی ازیــن طریـق خواستم بـــه  سوالات مطروحه تماس ګرفته و سطور ذیل را با کمال ادب و احترام جهت تعمق و روشن ساخـتن اذهان و فهم خویش خدمت شما تقدیم بدارم.

 

          کشور و مردم افغانستان حد اقل درچهار دهه آخیر شاهد حوادث بس خونین و آلمناک بوده که خاطــــره هــای آن دراذهان ما زنده است. مردم ما رنج و آلم زیاد کشیدند و هنوز هم زجر میبینند.

          درین چهار دهه آخیر به خاطر داریم هر زمانیکه آفتاب امید و آرزو صلح و آرامش سر میزند یکبار دیګر ایــــن آرزوها و امید های مردم ما به اساس عوامل داخلی و خارجی به خاک و خون کشانیده شده و مادر وطن باز هم به سوګ فرزندش می نشیند.  اشک وماتم هموطنان مان قربانی مصالح و منافع خارجی ها و افراد مفسد میګردد.  

           دیده شده که دست های دراز شده  اکثرا  صرف و صرف در حفظ منافع خویش متمرکز شده و به مشکل مــــــا افغانها چندان توجه نه نموده اند.  بی تفاوتی های جهان به خون و اشک مردم ما حد اقل در سالهای نود قرن ګـــــذشته شاهد و وګواه دقیق این مدعا است که قربانی این آتش خــــود شان نیز ګردیدند.

           حین بررسی عوامل بدبختی، رنج و آلام مردم ما سوالهای زیاد مطرح میګردد که با یافتن جواب درست به آن ما خواهیم  توانست نسخه  ها و راه های حل درست و دقیق تر را دریابـــیــم.

          سوال مطرح میګردد که عوامل این حالت بد و دربدری مردم و کشور ما در چه بوده و راه های حل کدام ها اند؟ راه حل که ایجاب مصارف، قربانی و وقت کمتر را نماید.

          موقعیت جغرافیایی افغانستان ؟  همسایه های نهایت قوی افغانستان؟ عقب مانی افغانستان؟  ترکیب اتنیکی افغانسان که از عین اتنیک موجود در افغانستان - تعداد زیاد از عین اتنیک در خارج از افغانستان وجود داشته  و  این اتنیک کوچک موجود در افغانستان عوض اینکه پل برای کسب کمک و اعمار استعمال ګردد وسیله در دست خارجی های قرار ګرفته اند و برای نابودی کشور استعمال ګردیده اند؟ مســأله دین  و مذهب مردم ما ؟ و یا اینکه اعتقاد تقلیدی به دین و عدم آګاهی عوام از منابع و مفاهیم اصلی دین مقدس اسلام؟  وابستګی اکثریت مردم ما  به روحــــانــــیــــون و علماء دین (ای کاش علماء و روحانیون بلکی  - وابستکی به علماء نما و روحانی نما ) و به تاسی از آن بخش از مزخرفات به نام دین جاء  زده شده و به این ترتیب امکان موجودیت سوء استفاده بیشتربوده و از صداقت  و پــاکـــی ایمان و خلوص مردم ما  سوء استفاده ګردیده؟  فهم غیر دقیق از دست های آورد های  نیک بشری و کاپی کردن جوانب منفی معیــین آن  و کاپی کردن های مانند مفاهیم  دیموکراسی و آزادی غربی  بدون مطابقت دادن آن به شرایط افغانی و یا دیګر افراط و تفریط ها؟

             به فهم من این همه  عوامل است که جدا قابل دقت بوده  و در حین تحلیل وضع ودادن تصویر درست و راه حل مسآله  افغانستان باید در نظر ګرفته شوند.

          همچنان قابل دقت است که ګفته شود که شواهد نشان میدهد تا هنوز به صورت درست درګ نه نموده ایم که تشکیل حزب و سازمان سیاسی در یک جامعه به چه معنا است؟

به فهم من تشکیل حزب و سازمان به معنای  پیش کش کردن نسخه معیین برای معضله معین است و نه مسابقه برای ګرفتن قدرت سیاسی بخاطر پر کردن جیب خود و دزدیدن مال ملت؟  اګر چنین است که منظور و هدف از تأسیس  حزب و سازمان سیاسی متحد شدن همفکران بخاطر خدمت به هدف سیاسی معین  و توافق بر سر راه های حل و نسخه های معیین مسایل مطروح افغانستان باشد. پس باید اعتراف کرد که راه های حل صد و بیشتراز آن نیست. پس چرا در افغانستان بیشتراز صد حزب سیاسی ثبت و فعالیت مینمایند؟   دقیق این است که جامعه ما در مرحله معیین از رشد قرار دارد که باید به طرف نور مال شدن به حرکت بافتد.  از جانب دیګر هر اقدام غیر طبیعی مانند لغو این احزاب و یا فسخ شان از بالا مشکل را حل نمی کند بلکه این پروسه باید ازپایین آغاز ګردد. این احزاب و رهبران شان این واقعیت را باید درک نموده و قطره ها با هم یک جاء شده به جوی چه ها و دریا ها ریخته و به یک نیروی واقعی تبدیل ګردند.   

          آیا در یک کشور صرف یک تن شایستګی ریاست جمهوری و وزیر شدن  را دارد و یا  هم تعداد زیادی؟ آیا پست های مذکور سیاسی است و یا هم مسلکی؟ من زمانی حین ملاقات به یک مسؤل وزارت خارجه یکی از کشور های اروپایی مواجه به سوال دوستانه وصادقانه  ګردیدم  که  چرا در افغانستان همه کس میخواهد وزیر شوند و رییس جمهور؟ درحالیکه مشی و راه کرد سیاسی و پالیسی اصلی کشور از پارلمان تعیین میګردد. ( جواب بالمواجه من این بود که پارلمان ها و نمایند های مردم در افغانستان اکثر به صورت رو پوش استفاده شده و کار ګردان اصلی قوه اجراییه بوده و ....).

          آیا همه این مسایل تاثیرات خویش را  در اذهان و  موضع ګیری ها و حالت و وضع افغانستان  داشته و یا نه؟ به فهم من همه این عوامل و جوانب در کشور ما و جوامع بشری تاثیر ګذار بوده و هست.

 

            سوال مطرح است که آیا ما هم حق داریم و خواهیم توانست مانند جوامع مستـقر دیګر جهان سیستم سیاسی مستقر و صلح داشته باشیم و چنین امید موجود است؟ 

           به فهم من بلی  و ان شاء الله که چنین شده میتواند. ما باید سرنوشت خویش  را در دست خویش ګرفته با روحیه عالی و مصمم و برخورد پرګمتیک ( مثلا انتخاب راه کم بد نسبت به  بدتر. انتخاب ضرر کم  نسبت به ضرر زیاد. یعنی حرکت در ساحه امکانات) با جریت و در چوکات امکانات خویش عمل نمایم.

 

        سوال مطرح است از کدام راه های عملی به این برنامه ها و مراحل رسیده میتوانیم؟ یکی از عمده ترین راه ها و نسخه ها درین مرحله روشن ساختن قواعد بازی و توافق بر کلتورمعیین سیاسی بین الافغانی  است. باید اولویت های را تعیین کرد و باید درک کرد و ریالست بود که با کی به کدام اولویت ها و  حد اقل ها توافق کرده میتوانیم و باکی توافقات بیشتر و در کدام مسایل برای فعلا توافق ممکن نیست و توافق را باید به آینده و یا هم به ملت مؤکول ساخت.

 

          تأمین صلح درافغانستان یک پروسه است. ما همه روزه فهم و شناخت خویش را تکمیل نموده به ګذشته نګاه میکنیم اما در ګذشته نباید غرق شده با خوشبینی و مصمم به آینده باید به پیش رفت. ما باید با روش   آموزش متداوم،  فهم   نظر  و راه درست و تلاش در تفهم درست خود و دیګران باید کار پیګیر نموده واین برخورد را باید شیوه کار خود و دیګران ساخت. ما باید به سوالات مطروحه بالا   -  جواب درست پیدا کنیم. در غیر آن به صلح نایل نه خواهیم شد. به این باید معتقد شویم که کلید کار در یافت جواب های درست، ریالستیک، افغانی ، بدون پیش داوری و عملی  به سوالات بالا است.

          درین جا ء تلاش خواهم کرد با در نظرداشت حوصله مندی شما خوانند ګان  ګرامی به صورت تلګرافی و کوتاه به بحث روی مطالب و سوالات فوق پرداخته و نکات نظر خویش را بالترتیب سوالات ارایه شده در بالا خدمت شما تقدیم بدارم.

 

          چنانچه ګفته آمدیم تأکید میدارم تأمین صلح در افغانستان یک پروسه است و عوامل مختلف در آن تأثیر دارند. افغانستان ضرورت به تغیر اداره و منجمنت فعلی دارد. خروج تمام نیرو های خارجی منحیث یک ستراتیژی دقیق و بجاء است. اما واقعیت چنین است که نباید کور خود و بینا دیګران بود و این را درک کرد و دید که تمام جوانب ‌ذیدخل در افغانستان پشتوانه خارجی داشته و این نیرو های خارجی با تمام جوانب به صورت فزیکی حضور دارند.  لذا باید ریالست بود و این توقع را از همه جوانب به شمول خود مورد دقت قرار داد.  بلی باید مسأله افغانستان افغانی شود. اما قلب من ګواهی میدهد که سر بریدن بیرحمانه چند ماه قبل جوانان لغمان در راه هرات و یاهم هلمند، خودکشی های که منجر به قتل انسانها بی ګناه ګردیده و بمباردمان های کور و کر با دست خارجی ها صورت ګرفت و دست افغانی چنین قصی القلبی کرده نمی تواند.

در نظام  فعلی آقای حامد کرزی افراد باکفایت هم وجود دارند که دست شان را سیستم بسته و کاری بارز و کلیدی از دست شان پوره نیست. الترناتیف حاکمیت فعلی  ونسخه های جنبش طالب نسخه وحل دقیق مشکلات ما نیست. تأمین نسبی صلح متصلا بعد از به قدرت رسیدن جنبش طالب در افغانستان در سالهای نود کدام نسخه آبادی وطن را در پی نداشت و یا هم علی الاقل من از آن آکاهی ندارم.  اما آنچه شنیدم و دیدم طرز حاکمیت و نسخه های طالبان را برای مردم افغانستان و کشور خویش سفارش نمی کنم.

 باید قبول کرد و دانست که جنبش طالب جزء واقعیت جامعه افغانی و جزء چهره سیاسی افغانستان است نه کل آن. بدون درک و فهم  این واقعیت و با لجاجت خود را کل واقعیت و کل چهره سیاسی کشور دانستن نمیتوان  منتظر و ناجی صلح بــود –  چنین صلح خواب است و خیال. زمان ثابت  ساخته وخواهد ساخت که با یکه تازی ها  در افغانستان و منطقه صلح تأمین نه خواهد شد. به موفقیت های زود ګذر نباید مغرور شد.

چنانچه ګفته آمدیم مذاکره با مخالف قبول راه حل وی نیست بلکه روشن ساختن قواعد کاری و قواعد بازی است. چنین است درک من و با چنین مذاکره و مفاهمه موافق هستیم. بدون درک این واقعیت در افغانستان صلح تأمین نه خواهد شد.

اګر بر برحق بودن راه خود ایمان داریم و اګر زیر کاسه نیم کاسه ای نیست - نباید از صحبت و مذاکر ترس داشته باشیم. ترس باید از حدود و ثغور و قواعد این مذاکرداشت که تا کدام حد و مرز رفته میتوانیم و مشروعیت و صلاحیت این مذاکره به دست کی و سخن آخیررا باید کی داشته باشد؟

ما به مذاکره موافقه داریم که در آن سخن اخیر ، تعیین کننده  و اصلی را ملت افغان داشته باشد. اما این مذاکره باید از یک جای آغاز شود.

تفاهم و مذاکره بر سر این نیست که با کارد و چاقو تیز و یا کند حلال کرده میتواند  و یا هم کتاب و مکتب را به تیل خاک میسوزاند و یا به تیل پطرول؟ مفاهمه و مذاکره بر سر این نیست که حین کشتن در دشت لیلی میکشند و یا به چاه ها می اندازند؟ مذاکر هم بر سر این نیست که سینه میبرند ویا رقص بسمل میکنند؟  توافق و مذاکر به تقسیم و حیف و میل مال ملت و غنیمت نیست. تفاهم و مذاکر به تقسیم قدرت و کرسی دولتی که به تباهی  ملت بانجامد نیست.

تاکید میدارم مذاکر بر سر این است که قواعد بازی و کاری را روشن کرد که سخن آخیر را باید ملت داشته باشد و زمینه این ملت سالاری باید آماده ګردد.

مذاکره براین است که  حاکمیت قانون و اصول انسانی و اسلامی که سبب صلاح و فلاح همه افغانان و امر صلح جهانی شود –  چطور عملی شود و به توافق برسد.

 

تفاهم و مذاکره بین الافغانی به معنای توافق بر مفهوم مخالف سیاسی ،  اپوزیسیون سیاسی و دیګر قواعد تأمین دموکراسی است.

             به این توافق صورت ګیرد که  بخاطر تحقق برنامه ها و نسخه های سیاسی خویش باید به ملت مراجعه کرد.  قبولی و عدم قبول،  درست بودن و عدم درست بودن و مشروعیت راه های حل و نسخه های خویش را از تصدیق ملت حاصل کرد.

          ما در کشور خویش صلح میخواهیم اما این صلح و امنیت به هر قیمت صلح دوامدار بوده  نمیتواند.

         جنبش طالب و حزب اسلامی و جمعیت اسلامی و  با افاده ساده سازی  حرکات  و سازمان های چپ و راست دیروز و بقایای امروز شان که  جزء واقعیت های جامعه ما و چهره واقعی سیاسی جامعه ما را تشکیل میدهند باید نماینده خویش را در ستیج سیاسی کشور داشته باشند.

         این است فورمول صلح دوامدار و مستقر.

         تا زمانیکه که ما این را ندانستیم و قبول نه کنیم ما  به صلح نایل شده نمی توانیم.

         ما تا زمانیکه به این توافق نه کنیم که راه تحقق و رسیدن به قدرت سیاسی داشتن آدم کش نه بلکه داشتن اراده ملت با خود است.

        ما تا زمانیکه به قواعد کاری درین راستا توافق نه کنیم در کشور ما صلح دوامدار نه خواهد آمد.

 

          من میتوانم منحیث تبعه این کشور بګویم و توضیح کنم و موضعیګری نمایم که حرکت و جنبش طالب نسخه های خوب حل مسایل افغانی و مشکلات وطن ما را ندارد. اما حق ندارم مثلا مانند وزیر داخله و یا در رول پست اجراییه دولتی چنین نظر را داشته و در راه عملی آن از صلاحیت اجراییوی خویش استفاده نموده وګستاخانه صلاحیت تمیز   راه درست، راه صواب و راه نادرست و نا صواب را از ملت  بخود انتقال دهم.

 این است رمز ګپ و کنه کلام.

 

         بلی برعلاوه تاکیدات فوق مشکل افغانستان زمانی بهتر حل شده میتواند که مداخله بی جاء خارجی قطع ګردیده و حل مسایل افغانی شوند.

         درپاکستان هر نوع حکومت برقرار باشد مراجع استخباراتی و پالیسی میکران اصلی آنکشور برای مصالح استراتیژی خویش کار خواهند کرد و قابل فهم هم است. مشکل افغانستان با پاکستان از خط دیورند آغاز شده و به حل آن مشکل ما با پاکستان حل خواهد شد. اما میدانیم که سیاست تایمنګ هست و افغانستان به فیصله این امر حالا وخت ندارد وزمینه باید برای حل این موضوع آماده شود. اګر امروز از مخالفین مسلح دولت افغانستان برای عدم استقرار کشور ما  به این نام های فعلی استفاده میګردد مطمین ام  فردا نام دیګر بر آن ګذاشته خواهد شد.

 

          ما به کمک خیرخواهانه معیین، محدود و تعریف شده خارجی  و جامعه بین المللی تحت قواعد و قوانینی  روشن که به نفع متقابل باشد - ضرورت داریم. دنیا روز به روز کوچک میګردد و ما نمیتوانیم از دنیا خود را جدا سازیم. اما ما در یک استراتیژی معیین قابل درک و ریال خواهان برګشت قوای رسمی خارجی جامعه جهانی به شمول امریکاء از کشور خویش ایم. ما خواهان ختم مداخله های بی جاء و غیر تعریف شده امریکا، روس، پاکستان(ای اس ای) القاعده و مراجع معیین استخباراتی ایرانی در کشور خویش ایم.  برای تحقق این حالت باید کار عملی کرد. این به سخن غیر عملی نمیشود.  اګر جنبش طالب به این تاکید دارد باید اول از خود آغاز کند.

 

            اګر حکومت فعلی پاکستان خود را جدا ازسیاسیت دو رویه دولت دیروز پاکستان میداند لذا کار برای لغوه و فسخ ( ای اس ای) معیار و اقدام عملی صداقت و عدم صداقت حکومت فعلی پاکستان شده میتواند. ضرورت این مسأله یک دلیل عمده  دیګر نیز دارد و آن اینکه بخش از رهبران و کادر های موجود و مطرح در افغانستان به شمول جنبش طالبان و .... بناء بر شرایط - جیره خور (ای اس ای) بودند و حالا نمیتوانند مستقل و با اولویت دادن منافع افغانی عمل نمایند. و این حالت مشکل را ایجاد کرده.عین استدلال در موارد دیګر هم صدق میکند اما آنقدر داغ نبوده و کثرت ندارد.

 

              برای تأمین وحدت ملی و تعیین رهبر و زعیم  راه ها و قواعد وجود دارد و مامیتوانیم با به کار ګیری حاکمیت قانون و اصول انسانی و اسلامی بر مشکلات به شمول تأمین عملی  وحدت ملی  کشور خویش نایل آمده  و رهبری وطن خویش را در کشور خویش داشته باشیم من به این باورم.  آسان ترین راه راه مراجعه به دین مقدس اسلام  است که ۹۹ فیصد مردم ما به آن معتقد اند. کسیکه کلیمه شهادت ګفت برادر مسلمان است.  و کلید سخن است.

 

          اګر جهان برای خدمت به امر صلح و ایجاد سیستم حاکمیت مردم ما بر افغانستان و مبارزه با  اکسترمیزم  آمده. و درین  راستا خواهان کمک و مساعدت با ما و خویش است  پیروزی ما حتمی است.  و اګر قصد تصرف این کشور رادارد و تحت نام مبارزه به اکسترمیزم مبازره با اسلام منظور باشد باید با صراحت ګفت که تاریخ ثابت ساخته و زمان ثابت خواهد ساخت که  هیچ ابرقدرت خارجی در طول تارخی بر کشور و ملت ما به پیروزی نه رسیده و در جنګ بر علیه دومین دین دنیا پیروز نه خواهند شد. لذا آنهاییکه از پیروزی وعدم پیروزی در افغانستان صحبت میدارند باید مشخص سازند که منظور شان چیست؟  

 

           من به این باورم که بعد از به پیروزی رسیدن دموکراتها  و آقای بارک اوباما  در امریکا  و سیاست های معیین اخیر بریطانیا کبیر آغاز  خوب برای رفع تشنجات جهانی و همزیستی کلتورهای مختلف جهان بوجود آمده -  لذا بر ماست تا دیر شده پروسه خیر را مساعد ت نمایم.

 

             هموطنان ګرامی این بود نکات چندی،  مطالب و راه های حل که جهت تعمق و تفکر خدمت شما با تمام صداقت پیشکش نموده و به امید افغانستان آرام  و آباد و صلح جهانی با هم مشترک کار نماییم.

 

نصر من الله و الفتح قریب

 

داکتر صلاح الدین سعیدی  -  مؤرخ ۱۶/۳/۲۰۰۹

مرکزکلتوری د حق لار و مرکزمطالعات ستراتیژیکی افغان

تلفون همراه --   ۷۸۸۶۴۷۴۶۳۸-  ۰  -  ۴۴ ۰۰

 E-mail:drsalahuddinsayedi@yahoo.com


March 29th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات